سپس به عضویت سپاه سیستان و بلوچستان پیوست و در رشته خلبانی آموزش دید و پس از مدتی برای ادامه آموزش و خدمت به فرود گاه شهید بهشتی اصفهان امد و از آنجا به جبهه های غرب و همچنین منطقه شلمچه اعزام گردید و پس از ۷ماه حضور در جبهه های حق علیه باطل،  در عملیات کربلای ۵ سال ۱۳۶۵کنارو همراه با دیگر همرزمان خود همچون سردارشهید حاج حسین خرازی به درجه رفیع شهادت نائل آمد .

ایشان در گوشه ای از وصیت نامه خود می نویسد مردم بدانند که ما، در وهله حساسی قرار داریم و هر روز در آستانه امتحان جدید . پس از خداوند بخواهیم که از این امتحان سر افراز بیرو ن بیائیم .و در ادامه می نویسد خداوندا از تومی خواهم که راه شهادت را که عالی ترین سکوی پرتاب به سوی توست برایم بازکنی.روحش شاد.

خاطره ای از زبان همرزم شهید( برادر حاج جمال علی بالائی )

در گروهان مستقل قمربنی هاشم درمنطقه عملیاتی بدر بودیم  وقتی این گروهان درآبهای حور عظیم درنزدیکترین نقطه  به عراقی ها ودرپاسگاهی بنام پاسگاه شماره ۳مستقر شده بودبرای عملیات یادم هست در آن شب محمدرضا مرتب به ساعت خودنگاه می کرد و آسمان تاریک را نظاره می کرد  گویا برای انجام کاری لحظه شماری می کرد و مدام ذکر ثنا پروردگار می گفت .همین طور که بنده به او نگاه می کردم  رو به من کرد و گفت کی دستورحمله میدند.

خاطره ای دیگر اینکه آخرین دیدارمن بامحمدرضاقبل از عملیات کربلآ۵بود .بنده برای خداحافظی با محمدرضا از پادگان کوفیشه به پادگان دارخوین آمدم ایشان جزنیروهای گردان محمدرسول الله (ص)بودواین گردان قرار بود به منطقه عملیاتی حرکت کند  پس از لحظاتی که پیش محمد رضا بودم ایشان به من گفت که این آخرین دیدار ماست ولحظاتی همدیگررادرآغوش گرفتیم واشک در چشمانش جاری شد وخداحافظی کردورفت.